صبحها ساعت 6 یا کمی زودتر بدون هشدار گوشی و یا هیچ اتفاق دیگری چشمهایم باز میشوند. فنجان بزرگ زردم را پر از چای میکنم و وسط اتاق کوچکم مینشینم. اگر بساط نقاشیام پهن باشد درگیر ترکیببندی و رنگسازی میشوم، چای سرد شدهی تلخم را آرام آرام مینوشم و فراموش میکنم. اگر نقاشی نباشد، موسیقی گوش میکنم. مهم نیست زبانش فارسی باشد، انگلیسی، فرانسوی، کرهای، ژاپنی و یا حتی چینی. مهم نیست خواننده چه میگوید و یا ملودی شاد باشد یا غمگین، چای داغم را تند تند سر یک روز نواختن یک ساز موسیقی را یاد میگیرم.
پاییز پشت پنجره ایستادهاست.
یک روز نقاشی را ترک خواهم کرد
چای ,میکنم ,تند ,مهم ,آرام ,چینی ,و یا ,مهم نیست ,فرانسوی، کرهای، ,انگلیسی، فرانسوی، ,باشد، انگلیسی،
درباره این سایت