محل تبلیغات شما

خانوم ِ الف پرسید: حالت خوبه؟» یه لبخند بزرگ تحویلش دادم و گفتم: خوبم! این روزها می‌رم هی قدم می‌زنم، یکم از این کتاب می‌خونم و یکم از اون یکی. توی وبلاگم می‌نویسم و با خودم حرف می‌زنم. منتظر نیستم کسی بیاد و چیزی نمی‌خوام.» نگام کرد، بغلم کرد و گفت: این روزا حالت از همیشه بدتره.» 

 

دخترکم نه که فکر کنی یادم رفته اومدم در مورد یاد گرفتن یه ساز موسیقی و ورزش گفتم و بعد بیخیالش شدم، نه! فقط تصمیم گرفتم به جای جفتش برم کلاس زبان. می‌دونی که عاشق زبان خوندنم؟ به اضافه اون حس می‌کنم مدت خیلی زیادی هست که اصلا آدم دور و برم ندیدم و همش تنهایی توی اتاق گذروندم. به هر حال تو که می‌دونی تابستون‌هام چطوری می‌گذرن؟ 

یک روز نواختن یک ساز موسیقی را یاد می‌گیرم.

پاییز پشت پنجره ایستاده‌است.

یک روز نقاشی را ترک خواهم کرد

گفتم ,برم ,یکم ,تنهایی ,اون ,توی ,یکم از ,کلاس زبان ,زبان می‌دونی ,برم کلاس ,جفتش برم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بازی های 3 نفره