محل تبلیغات شما
دیروز بارون گرفت. شدید و زیبا بود. پنجره رو باز کردم و روی لبه طاقچه مانندش نشستم و فکر کردم چرا غمگینم؟ مدتی میشه که مدام و باتکرار کاور طاهر قریشی از آهنگ بهار من گذشته شاید» رو گوش می‌دم. شبیه بارون وسط تیره آهنگش. شبیه من. اعتراف کردن به این که حالم خوب نیست چیزی رو تغییر می‌ده؟ ساعت چهار صبح بیدار شدن و گریه کردن بابت چیزی که نمی‌دونم چیه. امروز بچه‌ها گفتن یک نفر خودش و از روی پل پرت کرده پایین.

یک روز نواختن یک ساز موسیقی را یاد می‌گیرم.

پاییز پشت پنجره ایستاده‌است.

یک روز نقاشی را ترک خواهم کرد

رو ,بارون ,روی ,m ,شبیه ,چیزی ,i m ,گریه کردن ,و گریه ,شدن و ,بیدار شدن

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها